اين روزها براي مقابله با معضل نفس
گير ريزگردها آنچه انجام مي شود نه كاري درست درمان، بلكه به عبارتي بسته پيشنهادي
است. تو بخوان حرف! حرف يعني چي؟ حرف يعني اينكه قرار است ستاد بحران تشكيل شود، با
كشورهاي درگير موضوع، همايش منطقه اي برگزار شود، بين همسايگان غربي نوعي اجماع
حاصل شود، سازمان هواشناسي و محيط زيست و نخبگان بيماري هاي ريوي و ساير نهادهاي
موظف به يك هم انديشي واحد برسند، پول كلان خرج شود، چه شود و چه شود تا بلكه از
آثار مخرب ريزگردها لااقل مقداري كم شود.
دو صد گفته اما قديمي ها راست گفته اند كه چون نيم كردار نيست. راستش من از همان
اول هم به دلم افتاده بود كه آقايان عزم جزمي براي مبارزه با پديده ريزگردها
نخواهند داشت. چرا؟ كمي صبر كنيد، مطلب را براي تان خواهم پخت. اولين روزهاي شيوع
پديده اي كه آن زمان گرد و غبار خوانده مي شد، يعني سال ها پيش، آمدند و آمديم و در
راستاي همان حرف، به جاي واژه غريب و نامانوس «گرد و غبار»، گفتيم «ريزگرد». خب
انصاف بدهيد. در مقام مقايسه با گرد و غبار، آيا ريزگرد اصلاً بار منفي دارد؟! تازه
يه جورايي قشنگ هم هست اين ريزگرد! آدمي را ياد اين مثل مي اندازد كه «فلفل نبين چه
ريزه، درشتاش زير ميزه»! تو وقتي به گرد و غبار مي گويي ريزگرد، با چه مي خواهي
مبارزه كني؟ اين را از منظر روان شناسانه مي گويم ها! وانگهي، براي مردم به خصوص
مردم غرب و جنوب كشور چه فرقي مي كند نام اين معضل چه باشد؟! آيا به گرد و غبار، ريزگرد
بگوييم، چيزي حل مي شود؟! در مثل مناقشه نيست، اما گرد و غبار و ريزگرد، تداعي
كننده دزدي ديروز است كه چشم به هم زديم و باز كرديم و ديديم نام امروزش، اختلاس
است و چقدر هم باكلاس!
الان توي خواننده در دلت مي گويي؛ اين حرفهای خشك و جدي، یعنی چی؟ تا اينجا حق با توست اما از اين به بعد را بخوان كه در تاريخ 11 تير 1391
شماري از جرايد با عنوان «اشعه فرابنفش جو كشور وضع نرمال دارد»، خبر زير را
نوشتند: «در شرايط كنوني كه با آغاز فصل تابستان نگراني ها از ميزان افزايش UV
(اشعه فرابنفش) در جو كشور و خطرات احتمالي آن بر افرادي كه زير نور مستقيم خورشيد
قرار دارند زياد شده، ظاهراً ريزگردهاي موجود در فضا، نعمتي براي كاهش اين اشعه فوق
العاده خطرناك شده است.»
دفع شر به شر كه مي گويند، همين است ها! UV خطرناك است، ريزگرد هم خطرناك است، اما
آنجا كه پاي دفع UV در ميان است، ريزگرد بدل به يك نعمت مي شود. با اين حساب آيا
بهتر نيست منت دست اندركاران را نكشيم واندكي بيشتر صبر كنيم، بلكه ريزگرد هم با يك
پديده طبيعي ديگر از خطرش كاسته شد؟! و اصلاً ريزگرد به اين خوبي كه بي هيچ
چشمداشتي عليه UV قيام كرده، چرا بايد دفع شود؟! گيرم ريزگرد مهار شد، اشعه فرابنفش
خورشيد آمد و پيرتان را درآورد، نگوييد نگفتي ها! در فاصله تشعشعات آفتاب تا كله
محترم من و شما، دم هر چي ريزگرد است، گرم! اين ذرات، كانه سپر ضد UV دارند براي ما
نقش جليقه ضد گلوله را بازي مي كنند و بي هيچ منتي، از خلق الله حفاظت مي كنند. در
زير به ساير فوايد ريزگرد اشاره مي شود:
يك: همان طور كه مي دانيد ريزگرد باعث سوزش چشم مي شود و شعاع ديد را ناشي از مه
آلودگي، مختل مي كند. آقا! توي اين خيابانا، همين كه چشمت به گناه آلوده نمي شه،
چيز بديه؟ سربسته گفتم ها!
دو: متأثر از ريزگرد، خيلي ها دچار بيماري هاي ريوي و تنگي نفس مي شوند. بديهي است
در چنين شرايطي، بهتر مي توانيم عمق اين جمله حكيمانه سعدي را بفهميم: «منت خداي را
عز و جل... هر نفسي كه فرو مي رود ممد حيات است و چون برمي آيد مفرح ذات، پس در هر
نفس دو نعمت است...»
سه: يك بار ديگر خبري كه باز نشرش دادم بخوانيد. از كجا معلوم پس فردا روزنامه ها
ننوشتند؛ مهمترين دليل به تعويق افتادن زلزله در فلان جا تأثير مثبت ريزگرد بر لايه
هاي زيرين زمين است؟! ما كه نمي دانيم. به قول گفتني؛ علم را همگان دانند و همگان
هنوز زاده نشده اند!
چهار: علي الظاهر مشكل ريزگرد حل نمي شود،الا اينكه شماري از كشورها از جمله ايران،
عراق، كويت، تركيه، سوريه و... دور يك ميز بنشينند به چاره انديشي. بله! همان طور
كه مي بينيد ريزگرد مي تواند عامل وحدت بيش از اين شماري از كشورهاي اسلامي شود.
هيچي نباشد، قطعاً چنين مذاكراتي از نشست با 1+5 بهتر است.
نظرات شما عزیزان: